مقدمه
پیشبینی توسعه صنعت بوقلمون برای افرادی که در این صنعت سرمایهگذاری میکنند بسیار حائز اهمیت است. این امر ابتدا به ساکن برای پرورشدهندهها بسیار مهم است تا بتوانند نیاز بازار را در آینده پیشبینی کنند. زیرا آنها جهت تأمین نیاز این بازار، بایستی چرخه طولانیمدت توسعه محصول را طی نمایند.
به منظور پیشبینی آینده این صنعت در 15 تا 20 سال آینده، بایستی ابتدا توسعه این صنعت در دهههای گذشته بررسی و بازبینی شود تا از بازارهای در حال رشد، اشباع و رو به کاهش گذشته درس بگیریم.
بازار بوقلمون در اوایل دهه 2000
اوایل دهه 2000، صنعت بوقلمون آمریکا پیشرو در تولید گوشت بوقلمون بود، بعد از آن اتحادیه اروپا، برزیل و در نهایت کانادا قرار داشت. آمریکای شمالی حدود 51٪ تولید جهانی را در بر داشت. اتحادیه اروپا حدود 44٪ و باقیمانده متعلق به برزیل و چین بود. (AVEC,2013)
شکل 1: تولید بوقلمون (‘000t) سال 2004 (AVEC, 2008)
با بررسی دقیقتر اعداد و ارقام تولید در اتحادیه اروپا، مشخص شد که حدود 89٪ تولید متعلق به 6 کشور بود. فرانسه تولیدکننده اصلی با سهم 4/31٪ از کل تولید اتحادیه اروپا پیشرو بود. به دنبال آن آلمان و بعد ایتالیا قرار داشت. در جایگاه چهارم. انگلستان قرار داشت و بعد لهستان و در آخر مجارستان بود. (AVEC, 2008)
شکل 2: تولید در اتحادیه اروپا (‘000t) سال 2008 (AVEC, 2008)
با وجودی که فرانسه تولیدکننده پیشرو از نظر تعداد تولید بود، تولید سالانه آن بعد از به اوج رسیدن در سال 2000 یعنی 760000تن، روندی کاهشی را نشان میدهد. به طور مشابه بازار مجارستان هم کاهشی بود. در مقابل، بازارهای آلمان و لهستان رشد سالانه را تجربه میکردند و بازار ایتالیا با توجه به اشباع بودن روندی ثابت را داشت. (Hutchinson, 2012) (AVEC, 2008)
با مقایسه مصرف سرانه، اسرائیل بالاترین رقم یعنی 14 کیلوگرم را داشت. آمریکا 7.9 کیلوگرم و کانادا در رتبه سوم با مصرف سرانه 4.9 کیلوگرم قرار داشت. اتحادیه اروپا با میانگین مصرف سرانه 4 کیلوگرم بود که در این میان، آلمان با 6.2 کیلوگرم بالاترین میزان مصرف و هلند با 1.9 کیلوگرم رتبه دوم را به خود اختصاص داد. آمار مصرف سرانه روسیه در سال 2004 حدود 0.7 کیلوگرم بوده که با توجه به نبود اسناد و مدارک آماری تولید بوقلمون در روسیه، به نظر رقم دقیق و صحیحی نیست. رقم واقعیتر شاید حدود 0.1 کیلوگرم باشد.
شکل 3: مصرف سرانه بوقلمون (کیلوگرم) (AVEC, 2008)
بازار بوقلمون امروز
کل وزن گوشت بوقلمون تولیدشده در سال 2012 نشان میدهد که آمریکا با افزایش 8٪ نسبت به سال 2004 در موقعیت اول قرار گرفته است. اتحادیه اروپا با کاهش جزئی هنوز رتبه دوم را به خود اختصاص داده، در حالی که برزیل با افزایش 112٪ به 510000 تن در سال 2012 رسیده است. تولید آفریقای شمالی به طور چشمگیری افزایش داشته و از 60000 تن به 360000 تن در سال 2013 رسیده است که این امر بیشتر به دلیل افزایش سرمایهگذاری و تغییر میزان ثروت پدید آمده است. بازار روسیه نیز به دلیل افزایش تقاضای گوشت، از 39000تن در سال 2007 به 119000تن افزایش داشته است. کل بازار جهان از 2004 تا 2012 افزایش 5٪ را نشان میدهد.
شکل 4: کل تولید از سال 2004 تا 2012 (‘000t) (AVEC, 2008) (AVEC, 2013)
مصرف سرانه بوقلمون در سالهای 2004 و 2012، ثابت مانده است. آمریکا شاهد افزایش مصرف سرانه 400گرمی بوده است. اتحادیه اروپا، کانادا و مکزیک نیز شاهد افزایش کمی بودهاند. در مقابل، مصرف سرانه برزیل حدود 80٪ افزایش داشته است. اسرائیل، که هنوز بیشترین مصرف سرانه گوشت بوقلمون را دارد، 23٪ افزایش داشته و به 7/10 کیلوگرم رسیده است. مصرف سرانه اسرائیل در سال 2008 به نقطه اوج خود یعنی 68/15 کیلوگرم رسیده است. مصرف سرانه روسیه نیز به 800گرم در سال 2012 افزایش یافته است.
شکل 5: نمودار مقایسهای مصرف سرانه برحسب کشور (کیلوگرم) (AVEC, 2008)
شناخت بازارها
تشریح جزئیات بازارهای کلیدی در شناخت بازارهای آینده حائز اهمیت است. همانطور که در بالا قید شد، به طور کلی بازار مصرف گوشت بوقلمون از سال 2004 به میزان 5٪ افزایش داشته، و این در حالی است که برخی از بازارهای خاص افزایش قابل توجهی را تجربه کرده وسایر بازارها کاهش داشتهاند.
آلمان
صنعت بوقلمون آلمان از اواخر دهه 70 با تولید 4میلیون قطعه بوقلمون در سال آغاز شد. از آن موقع، هر دهه افزایش قابل توجهی داشته است: 12 میلیون تا پایان دهه 80، 29میلیون انتهای دهه 90 و بیش از 45میلیون تا پایان سال 2010. بعد از آن سالانه با یک تغییر اندک، به 46میلیون بوقلمون در سال رسیده که از این مقدار، حدود 8میلیون به خارج از آلمان صادر میشود.
شکل 6: جایگاه بوقلمون در آلمان (MEG, 2014)
عوامل کلیدی این موفقیت عبارتند از:
- سرمایهگذاری وسیع در زمینه فرآوری گوشت بوقلمون، با تمرکز بر بیاستخوان کردن و فرآوریهای بیشتر.
- تقاضا برای بوقلمونهای نژاد سنگین، با توجه به افزایش مصرف گوشت فرآوریشده. در آلمان، کمتر از 5٪ بوقلمونها به صورت لاشه کامل فروخته میشود.
- در اوایل راه، کارآفرینان مستقل زیادی وارد این عرصه شدند که بعضی از آنها کار را با تشکیل شرکتهای از نوع زنجیره کامل تولید ادامه دادند.
- استاندارد سالنهای پرورش بوقلمون بسیار خوب در نظر گرفته شده بود. با توجه به سرمایهگذاری بالا که طی این سالها در این صنعت انجام شده، مواد ساختمانی خیلی خوبی برای سالنهای پرورشی در نظر گرفته شده و در نتیجه حتی سالنهای پرورشی که عمر ساخت آنها بیش از 20سال است، هنوز در رده سالنهای پرورشی با استاندارد عالی قرار دارند.
- بازار به خوبی سازماندهی شده است. با تبادل اطلاعات درون صنعتی، هدفگذاریها و توافقات انجام شده است. یک اصل 4رکنی وجود دارد، تولید پیوسته، وزنگیری بالا، تغذیه صحیح و بازاریابی گسترده.
- در نتیجه استقرار نظام کیفیت 5قسمتی (متولد آلمان، پرورش آغازین در آلمان، وزنگیری در آلمان، تغذیه در آلمان و کشتار در آلمان) و همچنین سیستم مدیریت کیفیت، این محصولات به خوبی شناخته شده و تقاضای خوبی برای آنها وجود دارد. صنعت آلمان این سیستمهای کیفیت را در دهه 90 به وجود آورده و آن را به عنوان یک عامل برتری در بازاریابی خود در مقابل سایر کشورهای تولیدکننده بوقلمون در اتحادیه اروپا بکار بسته است.
- امروزه، آلدی و لیدل 40٪ بازار را در دست دارند. شرکتهای تخفیفی (به غیراز آلدی و لیدل) حدود 14٪ بازا را در دست دارند. فروشگاههای سلف سرویس 17٪ بازار را دارند. فروشگاههای پروتئینی 17٪ و 12٪ مابقی به سایر فروشندهها تعلق دارد. آلدی و لیدل که به صورت شرکت تخفیفی بزرگ راهاندازی شدهاند، توانایی عرضه انبوه بوقلمون تازه با کیفیت عالی و در عین حال با قیمت رقابتی مناسب را دارند (MEG, 2014).
آفریقای شمالی
تونس، الجزایر، مراکش و تاحدی مصر در زمره کشورهای عمده در صنعت بوقلمون آفریقای شمالی قرار دارند. صنعت بوقلمون تونس از اواخر دهه 1980 آغاز شد و تا اوایل دهه 2000، به سالی 5میلیون تولید رسید. و امروز به 8میلیون در سال گسترش یافته است. محصولات به صورت قطعهبندیشده و فرآوریشده فروخته میشوند. تفاضای بازار بیشتر برای گوشت سفید بوقلمون میباشد.
مراکش از اواخر دهه 90 با تولید 1میلیون در سال آغاز به کار کرد. امروزه، به میزان 5/11میلیون افزایش یافته است. محصولات، بیشتر به صورت سالامی، سوسیس و محصولات فرآوریشده به مصرف میرسد. در حال حاضر، دو شرکت به صورت زنجیره کامل تولید در این زمینه راهاندازی شده که محصول نهایی را نیز از طریق فروشگاههای خودشان به فروش میرسانند.
الجزایر در اواخر دهه 90 کار را آغاز کرده و در حال حاضر، 13میلیون در سال تولید دارد. بیشتر پرندگان در بازار به صورت زنده به فروش میرسند.
بازار آفریقای شمالی هنوز رو به رشد است. در دو سال گذشته، مراکش و تونس بازار خود را در محصولات فرآوریشده برای افراد ثروتمند و سطح متوسط به دست آورده که تا امروز موفقیت خوبی را کسب کرده است. قیمت بالای گوشت گوساله و گوسفند موجب توجه بیشتر به گوشت بوقلمون به عنوان پروتئین جایگزین شده است. با توجه به سلامت گوشت بوقلمون به خصوص کلسترول و چربی کمتر به نسبت سایر پروتئینها، گوشت بوقلمون بیشتر در کانون توجه قرار گرفته است. با توجه به غیبت حضور گوشت خوک، به دلیل عقاید مذهبی آفریقای جنوبی، تقاضا برای گوشت بوقلمون بیشتر شده است (Favennec, 2014).
آمریکای شمالی
آمریکای شمالی از دهه 1940 تولید بوقلمون را آغاز کرده و کارآفرینانی چون جورج نیکلاس پرورش بوقلمون را راهاندازی نموده و پرورش بوقلمون پرسفید را توسعه دادند. صنعت بوقلمون آمریکا به طور مستمر سالانه افزایش داشته و میزان تولید در سال 2008 به نقطه اوج خود رسیده است. با برقراری تسهیلات فرآوری در سطح وسیع، شرکتهای سرمایهگذاری در زمینه طیور طی سالها توسعه یافتند و آمارهای کشاورزی و دامپروری به منظور مقایسه و الگوبرداری در این زمینه، به صورت گستردهای مورد استفاده این صنعت قرار گرفته است. حداقل هزینه تولید، اصل بنیادین در آمریکا محسوب میشود. بوقلمونهای بزرگ نر با وزن بیشتر از 22کیلوگرم به منظور فرآوری و بیاستخوان شدن مورد استفاده قرار میگیرند. محصولات مورد استفاده اغذیهفروشیها بالاترین سطح فروش را دارند. بزرگترین فروشگاه مصرفکننده بوقلمون، فروشگاه سابوی (Subway) نام دارد. بوقلمونهای ماده را به صورت لاشه کامل یخزده بستهبندی میکنند و برای مراسم شکرگذاری و کریسمس مورد استفاده قرار میگیرند. (فدراسیون ملی بوقلمون، 2013) (Douglas, 2014)
شکل 7: تعداد بوقلمون فرآوریشده 1970-2012 (فدراسیون ملی بوقلمون، 2013)
15 تا 20 سال آینده
تولید در 15 سال آینده افزایش خواهد یافت. این روند در 5 سال اول به صورت بطئی خواهد بود، حال آنکه در 10 سال بعدی با توجه به افزایش میزان تقاضا، روند آن سالانه بسیار سریعتر پیش خواهد رفت.
پیشبینی میشود که تا سال 2030، جمعیت جهان 20٪ افزایش خواهد داشت و به 8میلیارد خواهد رسید. بیشترین میزان افزایش در آسیا، آفریقا و آمریکای شمالی پیش خواهد آمد. 61٪ جمعیت در آسیا خواهد بود. اتحادیه اروپا فقط 5/6٪ جمعیت جهان را خواهد داشت. این جمعیت افزایشیافته را بایستی تغذیه کرد. تقاضا برای غذا و پروتئین افزایش خواهد داشت.
مردم جهان ثروتمندتر خواهند شد. پیشبینی میشود که تا سال 2024، 8/4 میلیارد از جمعیت دنیا را افرادی با سطح متوسط تشکیل دهند. این درحالی است که امروز حدود 8/1میلیارد مردم جهان را افراد با سطح متوسط تشکیل میدهند. افراد ثروتمندتر بیشتر میخورند! مصرف گوشت، با درآمد بیشتر افزایش خواهد یافت. (UN, 2013)
طی این زمان، با افزایش جمعیت دنیا، از میزان زمینهای قابل کشت کاسته خواهد شد. در حال حاضر، در هر دقیقه 2 جریب از زمینهای کشاورزی از بین میروند. این امر به دلیل تغییرات الگوی آب و هوایی منتج از کمبود آب پدید آمده است. نیاز فعلی به محصولات کشاورزی به منظور تولید بیشتر سوخت طبیعی (bio)، به این امر فشار بیشتری وارد آورده است. هر انسان در طول عمر خود، به اندازه حدود یک سوم زمین فوتبال از زمینهای کشاورزی را تخریب میکند. بنابراین، افزایش میزان بهرهوری در کشاورزی و دامپروری از اهمیت زیادی برخوردار است.
بهرهوری، پایداری و بهبود footprint انسان (تأثیری که انسان روی زمین و منابع طبیعی میگذارد)، اصل اساسی آینده خواهد بود. بنابراین، در صنعت بوقلمون، تمایل سرمایهگذاریها بیشتر در زمینه شرکتهای بهبود ژنتیکی و دستیابی به FCR مطلوب خواهد بود. این امر در آینده شکاف بیشتری بین صنعت بوقلمون و تولید گوشت قرمز به وجود خواهد آورد.
گوشت بوقلمون به خوبی به عنوان گوشت سالم شناخته شده است. گوشت بوقلمون از نظر سلامت، نسبت به گوشت مرغ و تمامی گوشتهای قرمز در موقعیت برتری قرار گرفته است. هرچند که هنوز تعداد مشتریانی که گوشت بوقلمون را فقط به دلیل سلامت انتخاب میکنند، اندک هستند. جمعیت چاقتر میشود، آمار نشان میدهد که 30٪ جمعیت جهان اضافه وزن دارند و بیش از 300 میلیون نفر دچار چاقی مفرط هستند (WHO, 2014).
بیماری دیابت نوع 2 به طور قابل ملاحظهای افزایش یافته و حدود 350 میلیون نفر به آن مبتلا هستند. هزینهای که آمریکا از این محل متقبل میشود، حدود 240میلیارد دلار در سال است، که این مقدار تا سال 2030 بیشتر از 2برابر شده و به 550میلیارد دلار میرسد. بیش از 50٪ جمعیت جهان تا سال 2030، اضافه وزن خواهند داشت. پیشبینی میشود که دولتها فشار بیشتری روی تولیدکنندههای مواد غذایی و نوشیدنی وارد آورند. در حال حاضر، برخی کشورها موضوع مالیات مضاعف بر تولید مواد غذایی و نوشیدنیهای ناسالم و حاوی چربی را مطرح کردهاند. با توجه به مزایای سلامتی گوشت بوقلمون در برابر محصولات گوشتی دیگر، این امر نقطه قوت صنعت بوقلمون خواهد بود.
بازارهای در حال ظهور
آفریقای شمالی در کنار کشورهای خاور میانه و به خصوص ایران و کشورهای همسایهاش رشد قابل توجهی خواهند داشت. آفریقای جنوبی نیز پتانسیل خوبی برای توسعه مصرف بیشتر گوشت بوقلمون دارد. مصرفی داخلی آمریکای جنوبی افزایش خواهد داشت. به نظر میرسد که چین نیز بالاخره تقاضای بیشتری برای گوشت بوقلمون خواهد داشت، هرچند که در آغاز این نیاز را با واردات از آمریکا برآورده خواهد کرد. روسیه و آسیا طی زمان، روند افزایشی را تجربه خواهند کرد. احتمال مصرف در هندوستان وجود دارد، اما در 15سال آینده بعید به نظر میرسد. در اتحادیه اروپا، بازارهای نوظهور بیشتر در شرق قرار دارند. اوکراین، لهستان و... روند افزایشی خواهند داشت. روند رشد مصرف داخلی کشور ترکیه کند است اما پتانسیل رشد دارد. از لحاظ منطقه جغرافیایی جایگاه خوبی برای صادرات محصولات بیشتر به خاورمیانه و کشورهای افغانستان، قزاقستان، ترکمنستان و... را دارد (Favennec, 2014).
نتیجهگیری
به طور خلاصه در 15 سال آینده، شاهد رشد تولید بوقلمون خواهیم بود. هرچند، تقاضا برای سایر مواد پروتئینی نیز برقرار خواهد ماند، اما رشد صنعت بوقلمون را نمیتوان نادیده گرفت. فرصت بسیار بزرگی برای صنعت ما وجود دارد اما این امر نیازمند سختکوشی است تا به رشد بیشتر دست یابیم. ما همگی از شرکتهای ژنتیکی و تولیدی گرفته تا فرآوری، بازاریابی و فروش محصول در قبال رشد این صنعت مسئولیم و نقش داریم.
به منظور دستیابی به این مهم، نیازمند همکاری صنفی هستیم. اگر میخواهیم این فرصت را مغتنم شماریم و سالهای آینده را به موفقیت تبدیل کنیم، بایستی با هم و در کنار هم در این زنجیره همکاری کنیم.
*مقاله Global and European Turkey Production – Yesterday, Today and Tomorrow از سایت https://www.aviagenturkeys.com/gb/document-library.aspx?pagenumber=2 - ترجمه شده توسط شرکت توسعه صنعت بوقلمون پارس